مهرادمهراد، تا این لحظه: 9 سال و 2 ماه و 7 روز سن داره

عشق مامان و بابا

شمال(پره سر- استان گیلان)

پسر نازم  6 شهریور برای اولین بار رفتند شمال و دریا  رو برای اولین بار دبدند یعنی پسرم تقریبا 6 ماهش بود.همونجا فهمیدیم که پسرم دندوش هم دراومده که براش یه جشن کوچیک هم گرفتیم. پسرم وقتی سوار ماشین میشدیم بلافاصله شروع می کرد به اواز خوندن و بعد هم می خواید تا ماشین بایسته همه جا هم که تو عکسها به خاطر دندونت اب دهانت میاد فدات بشم اینجا هم شماله که پسرم برای اولین با رتو صندلی غذاتونست بشینه اینجا هم یه روز بعدش رستوران هیوا تو تجریشه که پسرم قشنگ یاد گرفته که رو صندلی بشینه   ...
12 شهريور 1394

اﻭﻟﻴﻦ ﺩﻧﺪوﻥ ﭘﺴﺮﻡ

ﭘﺴﺮ ﻧﺎﺯﻡ اﻭﻟﻴﻦ ﻣﺮﻭاﺭﻳﺪﺕ ﻣﺒﺎﺭﻙ!                                                                                       ﭘﺴﺮﻡ اﻭﻟﻴﻦ ﺩﻧﺪﻭﻧﺶ ﺩﺭ 5 ﻣﺎﻩ و 16 ﺭﻭﺯ ﻳﻌﻨﻲ ﺩﺭ 4 ﺷﻬﺮﻳﻮﺭ 94 ﺩﺭﺁﻭﺭﺩ اﺯ ﺁﻧﺠﺎﻳﻴﻜﻪ ﻣﺮﺗﺐ اﺯ ﺩﻫﺎﻥ ﺁﻗﺎ ﭘﺴﺮ ﻛﻮﭼﻮﻟﻮﻱ ﻣﺎ ﺁﺏ ﻣﻲ ﺭﻳﺨﺖ ﻣﺸﺨﺺ ﺷﺪ ﻛﻪ ﺩﻧﺪاﻥ ﭘﺴﺮﻡ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﺩﺭﺁﻣﺪﻥ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﺑﺎﻻﺧﺮﻩ ﺩﺭ 4 ﺷﻬﺮﻳﻮﺭ 94 ﻛﻪ ﭘﺴﺮﻡ ﺑﺮاﻱ اﻭﻟﻴﻦ ﺑﺎﺭ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﺷﻤﺎﻝ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﺷﺪﻳﻢ ﻛﻪ ﺩﻧﺪﻭنشﺩﺭﺁﻣﺪﻩ.ﻋﺰﻳﺰ ﺩﻟﻢ ﺯﻳﺎﺩ ﺑﻲ ﻗﺮاﺭﻱ ﻧﻜﺮﺩﻱ و ﻣﺜﻞ ﺑﻘﻴﻪ ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﮔﺮﻳﻪ ﻧﻜﺮﺩﻱ. ﻋ...
6 شهريور 1394

5 ماه و 20روز

پسرم دیگه مردشده.. براش لباس خوشگل خریدم بره عروسی .اخه اخر ماه عروسی داییشه!   ...
2 شهريور 1394

مهراد خو ش تیپ مامان (ماه 5)

اینم عکسای پسرم در چهار ماه  و شش روزگی مهراد قشنگ جدیدا خنده هاش بلندتر شده و همراه شده با جیغای خوشگلش عزیز دلم اماده شده تا بریم بیرون .الهی مامان قربونت بره پسمل خوش تیپ من پسر خوشگلم دیگه می تونه چیزایی که بهش میدی رو بگیره و بازی کنه این هم چند تا عکس از اخر های مرداد که پسرم داره 5 ماهش تموم میشه که چند تاش هم انزها گرفته شده وای چه ذوقی می کنه پسرم .چون برای اولین بار تونسته تو تختش بایسته     ...
27 مرداد 1394

پسرم در ماه سوم

پسرم دو ماهش تموم شد.پسر خوشگلم می تونه تاحدی به حالت نشسته خودش رو نگه داره مهراد عزیزم خنده هاش با صدا شده ، دستش رو هم مشت می کند و به طرف چشمهاش می یاره و با دقت نگاه می کنه وقتی اسباب بازی ره هم به سمتش می بری سعی می کنه بگیره ولی هنوز خوب نمیتونه عشقم پسر خوشگلم همش آب دهنش می ریزه.قربونش برم تو عکساش هم معلومه ...
25 خرداد 1394

انزها

با پسر نازم 15 خرداد برای اولین بار  رفتیم انزهاخونه باباجونی.مث همیشه اروم بودی و مامانی رو اذیت نکردی.قربون پسر خوشگلم برم اخه تا حالا هوا سرد بود و پسرم رو نمی تونستیم ببریم اینم چند تا عکس ...
17 خرداد 1394