مهرادمهراد، تا این لحظه: 9 سال و 2 ماه و 6 روز سن داره

عشق مامان و بابا

خوابیدن پسرم

پسرم  الان یک ماه و بیست و یک روزته عزیز دلم وقتی می خوابی دو دستاتو بالا میاری  که این یعنی خوابت خیلی عمیقه ناناز مامان اینم چند تا عکس ا ز یک ماه  و بیست و چهار روزگی پسرم با گهواره جدیدش.عزیز دلم این لباستو خیلی دوست دارم . اخه خیلی ناز میشی     ...
12 ارديبهشت 1394

پسر ناز مامانی

عزیز دلم تو این عکسها 31 روزته .قربونت برم که انقدر خوشگل خوابیدی و لباست بهت میاد.عشق مامان    پسر نازم اینجا هم دقیقا یک ماهشه .وای ببنین چه جوری زبونشو اورده بیرون.خوشگل مامان ...
23 فروردين 1394

شانزده روز

پسر نازم عکسای این روزت رو خیلی دوست دارم. الهی مامان فدای تو بشه عشقم ...
7 فروردين 1394

شش روزگی پسرم

     اینجا شش روزته پسرم وای چقدر ناز خوابیدی مامانی   چند تا عکس پسر خوشگلم در نه روزگی ...
2 فروردين 1394

اولين روز ورود به خانه

عزیز دل مامانی اولین روزی که داشتیم بعد از پنج روز می اومدیم خونه خیلی اروم و ناز تو ماشین خوابیده بودی . وقتی که به خونه هم اوردیمت ارام خابیده بودی ...
24 اسفند 1393

هفته 18

امروز 22مهر و من بعد ازظهر ازسونو گرفافی  دکتر شاکری وقت داشتم برای غربالگری سه ماه دوم و  تعیین جنسیت. ساعت حدود 5 بعد از ظهر بود که به داخل اتاق رفتم تاآقای دکتر دستگاه رو روی شکمم گذاشت معلوم شدکه نی نی ما یه پسمل خوشگله. پسر نازم طول بدنت 19 سانتی متر بود . همه چیز خدا رو. شکر خوب  بود و شما سالم سالم بودی. وزنت هم حدودا 201گرم بود.وای عزیزم تمام مدت داشتی ا نگشتت رو می خوردی و هی تکون می خوردی . عزیز دلم همه جای بدنت کاملا مشخص بود عزیم اینم عکس سونو گرافیت  .عشق مامانی   ...
22 مهر 1393

هفته 12

سلام کوچولوی مامانی ، امروز 13 شهریور به همراه بابایی برای  غربالگری به آزمایشگاه نیلورفتیم .داخل اتاق سونورفتم اولش سرت رو برنمیگر دوندی ، خیلی اذیت شدم. کوچولوی مامانی دردم گرفته بود . یک ربع تو اتاق بودم.همه 5دقیقه ای بیرون می آمدندامامال من خیلی طول کشید. اخرش هم سرت رو برنگردوندی تا مایع پشت گردنت را اندازه بگیرندو بالاخره دفعه دوم که رفتم داخل اتاق سرتوبرگردوندی .خدارو شکرهمه چیزنرمال بود.اما یه سونوی دیگه هم هفته 18 دارم. عزیز دلم خیلی رشدت بیشتراز بقیه بچه هاست. الان 12هفته و 6 روزته یعنی از فردا وارد هفته 14 میشم. کوچولوی مامان فکرکنوم اواخراسفند به دنیا بیای عشققققققققق مامانی
13 شهريور 1393